English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7059 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A whole week U یک هفته تمام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weekend U اخر هفته تعطیل اخر هفته
weekends U اخر هفته تعطیل اخر هفته
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
weeks U هفته
per week U هر هفته
week U هفته
weekly U هفته به هفته
weeklies U هفته به هفته
a week U یک هفته
eight day U هفته کوک
f.service U نمازمعمولی هفته
fair market U هفته بازار
week end U اخر هفته
inside of a week U در یک هفته کمتر
this d. a week U یک هفته از امروز
inside of a week U کمتر از یک هفته
next week U هفته گذشته
hebdomad U هفت هفته
to morrow week U از فردا یک هفته
midweek U میان هفته
last week U هفته گذشته
passion week U هفته مصیبت
running days U ایام هفته
weekdays U روز هفته
weekday U روز هفته
triweekly U هر سه هفته یکبار
for a week U برای یک هفته
Weekend U تعطیلات آخر هفته
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
nrxt monday U دوشنبه این هفته
week day U روز معمولی هفته
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
feria U یکی از ایام هفته
at least four times a week U کم کمش چهار بار در هفته
ferial U مربوط بمیان هفته عیدی
write me every week U هر هفته برای من نامه بنویسید
passion week U هفته پیش از رستاخیز مسیح
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
Within the next few weeks . U درعرض چند هفته آیند ؟
We stayed at the seaside for one week . U یک هفته کنا ردریا ماندیم
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Every day of the week but Sundays. U همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
per U برای هر ساعت یا روز یا هفته یا سال
fetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
foetus U جنین بیش از هشت هفته حمل
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
foetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
Maundy Thursday U پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
semiweekly U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
sempiternal U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
What's the charge per week? U اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
They must give not less than 2 weeks' notice. U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Thank God it's Friday! [TGIF] U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
panorama U تمام نما اینه تمام نما
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
feria U کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
groundhog day U روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
semimonthly U دوهفته یکبار نشریه دو هفته یکبار
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
fullest U تمام
full U تمام
all night U در تمام شب
it is all up U تمام شد
rounded U پر تمام
entire U تمام
thru U تمام
whole U تمام
full length U تمام قد
incomplete U نا تمام
through U تمام
out and out U تمام
out-and-out U تمام
whole length U تمام قد
It's over. U تمام شد.
complete U تمام
completes U تمام
completing U تمام
off U تمام
lion's share U تمام
completed U تمام
full-length U تمام قد
full-face U تمام رخ
thorough U تمام
yame U تمام
full face U تمام رخ
yearlong U یکسال تمام
wrap up U تمام شدن
whole hog U تمام راه
by all means U با تمام وسائل
par excellence U به تمام معنی
full-page U تمام صفحه
an a fact U تمام شده
ammo zero U مهمات تمام
all this U تمام اینها
completive U تمام کننده
consummative U تمام کننده
consumptible U تمام شدنی
dyed-in-the-wool U تمام و کمال
f. sixmiles U 6میل تمام
yean round U در تمام سال
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
f. and fell U تمام بودن
end of mission U ماموریت تمام
dyed-in-the-wool U تمام عیار
depletable U تمام شدنی
cosecant U قطرفل تمام
spring-clean U تمام وکمالتمیزکردن
all day long <idiom> U تمام روز
get (something) over with <idiom> U تمام کردن
full U تمام تکمیل
all d. U در تمام روز
through U تمام شده
full-time U تمام وقت
body and soul <idiom> U با تمام وجود
best of both worlds <idiom> U تمام مزایا
full U تمام قدرت
fullest U تمام تکمیل
all risks U تمام خطرات
rounds complete U تیر تمام شد
give out <idiom> U تمام شده
go through with <idiom> U تمام کردن
defunct U تمام شده
due U تمام شده
exhaustible U تمام شدنی
peter U تمام شدن
fullest U تمام قدرت
all out U باشدت تمام
pukka U تمام عیار
holosymmetric U تمام وجه
holohedron U تمام وجهی
holohedral U تمام وجه
three whole years U سه سال تمام
he is fifty U تمام دارد
hade U شیب تمام
to blow over U تمام شدن
give out U تمام شدن
get through U تمام کردن
fully automatic machine U تمام اتومات
fully automatic U تمام اتوماتیک
fullword U تمام کلمه
in full U تمام وکمال
in full fig U درلباس تمام
thorough going U تمام وکمال
pucka U تمام عیار
processor U تمام کننده
payment in full U پرداخت تمام
run out of U تمام کردن
short measure full measure U پیمانه تمام
over with U تمام شده
the full of the moon U ماه تمام
mast high U تمام افراشته
the game is up U بازی تمام شد
the whole world U تمام دنیا
thoro U کامل تمام
thoro U تمام وکمال
round d. U دوجین تمام
fullmouthed U تمام دندان
full word U تمام کلمه
full duplex U تمام دو رشتهای
full blown U تمام کامل
full blown U تمام شکفته
full automatic U تمام اتوماتیک
to finish off U تمام کردن
to run away with U تمام کردن
to see out U تمام کردن
full adder U تمام افزایشگر
fulfill U تمام کردن
finisher U تمام کننده
fiddle away U تمام کردن
to see through U تمام کردن
to fill out U تمام کردن
full moon U ماه تمام
to eat up U تمام کردن
Recent search history Forum search
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1party all night sleep all day
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com